جدول جو
جدول جو

معنی بتن ریزی - جستجوی لغت در جدول جو

بتن ریزی
(بِ تُ)
ترکیب سیمان و آب وریگ و ماسه برای ساختمان کردن. ساختن بتن، دف. دایره. (برهان قاطع) (انجمن آرا) (آنندراج). و به این معنی به صورت تبوراک هم آمده است. (برهان قاطع). تصحیف تبوراک است و تبیره و تبیر و طنبور از همین ریشه است. (یادداشت مؤلف) :
آن خر پدرت بکشت خاشاک زدی
مامات دف دورویه چالاک زدی
آن بر سر گورها تبارک خواندی
و این بر در خانه ها تبوراک زدی.
رودکی (از یادداشت مؤلف).
و رجوع به تبوراک شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خون ریزی
تصویر خون ریزی
خارج شدن خون از رگ، کنایه از قتل
خون ریزی ماهیانه (ماهانه): در علم زیست شناسی قاعدگی
فرهنگ فارسی عمید
(بَ)
پائیز. خریف. خزان. (از ناظم الاطباء). برگ ریز. برگ ریزان. رجوع به برگ ریز و برگ ریزان شود، واژگونی و تغییر. (ناظم الاطباء) : سفعه، برگردیدگی گونه. (از منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(چُ دَ)
ریختن چدن. ریخته گری. قالب گیری چدن
لغت نامه دهخدا